با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
با سلام خدمت مهمانان عزیز. با توجه به اینکه این وبلاگ تازه شروع به کار کرده با ارسال پیشنهادات و انتقادات سازنده ما را در برطرف کردن مشکلات وبلاگ کمک کنید . با آرزوی روز های خوش برای شما هموطنان عزیز.
ميدونم که صدامو شناختي پس خودمو معرفي نميکنم . شايدم نشناختي، منم گضنفر توسلام بر تو عيشگ من
امروز ياد آن روزي افتادم که تو من را ديدي و يک دل نه صد دل من را عاشيگ خودت کردي. يادت ميآد؟
اي بابا عجب گيجي هستي، يادت نميآيد؟
خيلي خنجي، خودم ميگم. اون روز که من زير درخت جيلاس سر کوچه، لبو کوفت ميکردم با بربري. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بيرون انداخت و من مثل اسب به تو خنديدم، خيلي از دست من ناراحت شدي. ولي با عيشگ و علاگه به طرف من آمدي. خيلي محکم لگدي به شکم من زدي و رفتي. آن لگد را که زدي برگ از چشمانم پريد و حسابي عاشيگت شدم.
از آن به بعد هر روز من زير درخت جيلاس ميايستادم تا تورا ببينم، ولي هيچ وخ نديدم. اول فکر کردم که شايد خانه تان را عوض کرديد ولي بعدا فهميدم درخت جيلاس را اشتباه آمده بودم.
يک گاب عکس خالي روي ميزم گذاشتم و داخل آن نوشتم "عيشگم" هر وگت اون را ميبينم به تو فکر ميکنم و تصوير تو را به ذهن ميآورم. اينم بگم که من بدجوري گيرتيم هااااااااا ! مثلا همين ديروز داداشم داشت به گاب نگاه ميکرد، دو تا زدم تو سرش و بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداري به دختر مردم نگاه ميکني؟
راستي اين شمارهاي که به من دادي خيلي به دردم خورد. هر روز زنگ ميزنم و يک ساعت باهات درد دل ميکنم و تو هم هي ميجي "مشترک مورد نظر در شبکه موجود نميباشد" . من که ميدونم منظورت از اين حرفا چيه!! منظورت اينه که تو هم به من عشگ ميورزي، مجه نه!؟
يه چيزي بهت ميگم ولي ناراحت نشي، قوساله! اين چه وضع ابراز عيشگه؟
ناراحت شدي؟ خاچ بر سر بي جنبت!! آدم انگد بي جنبه؟
ولي ميدونم يکي از اين روزا سرتو ميندازي پايين و عين بچه? آدم مياي تو خونه? من، راستي خواستي بياي ده تا نون بربري هم سر راهت بجير!
يه روزي ميام خواستقاريت، ميخوام خيلي گرم و صميمي باباتو ببوسم و چندتا شوخي دستي هم باهاش ميکنم که حسابي اول زندگي باهم رفيگ بشيم، راستي کله? بابات مثل نور افچن ميمونه. بعد عروسي بهش بجو خيلي طرف خونه? ما پيداش نشه. من آدم کچل ميبينم مزاجم بهم ميريزه!
چند وگت پيش يه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به يه دختر ديگه، فچر بد نکن! دختره داشت نگاهم ميچرد منم تو رودرواسي جير کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند مليحي از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خيلي خوشجل تر بود ولي چيکار کنم چه بيخ ريش خودمي.
راستي من عاشيگ گيرمه سبزي ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستي درست کني حواست باشه، بي نمچ بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچي لگدي بهت ميزنم چه نفهمي از من خوردي يا از خر!
خلاصه اينگد بي گراري نکن، يه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نيومد به درک!
بي تو مهتاب شبي باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن ياد تو بودم، داشتم اونجا ول ميگشتم
گضنفر تو;
آااه اي عيشگ من، چند روزه که دلم برات جرفته و گلبم مثل يه ساعت ديواري هر دگيگه شصت ليتر آب رو تگسيم بر مجذور مربع ميخونه، حالا بگو بگال محل ما چند سالشه؟ شوخي چردم ......